ایستاده به روی گور خویش، ما
نظاره گر، خشکیده و شاهد مرگ خویش
کف میزنیم و هورا میکشیم؛
غافل از تیغی نشانه رفته قلب ما
فراموش میکنیم، و مرگ دیگری
خواب رفته مردمان را
در آغوش میکشد...
تقدیم به همان که پراند!
برچسب : نویسنده : xigxago بازدید : 56
"استفاده از تمامی مطالب این وبلاگ منوط به کسب اجازه از نویسنده وبلاگ و ذکر آدرس می باشد."
کامنت های من روی نوشته های شما پرایوت خواهد بود.
برچسب : نویسنده : xigxago بازدید : 44
اسطوره خالیست
تو دوری
لیوان تشنه
صندلی نشسته است
آجر ها را می شمارد
باد، از غبار
سرفه اش گرفته است
و من
روی ناله ای
که از اعماق پوسته ی تنهایی بر می خیزد
قدم میزنم...
خودنویس...برچسب : نویسنده : xigxago بازدید : 55
برچسب : نویسنده : xigxago بازدید : 57
یادت،
در رفت و آمد،
آهی از سر فراموشی،
آهی از روی مهربانی.
خودنویس...برچسب : نویسنده : xigxago بازدید : 72
سحر
لحظه ایست
که از آنک اولین شعر، زاده می شود
و آسمان، تا در عالم رویاست
و شعر در چشم هایش می تراود،
ادامه می یابد.
و گاهِ شعر
تو را
نشان می دهد
که آنسوی واژه نشسته ای
و نو، می سرایی
خودنویس...برچسب : نویسنده : xigxago بازدید : 77
سحر آمد
از حرف دل چای می گفت
و کرشمه ای که
جان به لب چای آورده است!
خودنویس...برچسب : نویسنده : xigxago بازدید : 87
به وسعت کلمه
لبخند می زنم
چای میریزم
نوری کنار دستم
می تابد
نوری روبریم
ایستاده است
قطرات چای
بی طاقت
به هر سو می جهند
بخار
بالا می رود
خودنویس...برچسب : نویسنده : xigxago بازدید : 83
من یک فراموشی
من ندار و دار ام
شعری که به وقت دیدارت
وقتی صدایت در پنجره گوش هایم
میجنبد،
می جوشد
ازان توست این شعر
خودنویس...برچسب : نویسنده : xigxago بازدید : 69
همچون
سوخته ای که
شعر شعله را
هم صدای آجر ها
خوانده است
به گرد پای رهگذری میمانم
که رفته است
و دستی در هوا
که به سوی هیچ دراز است
و اشک در چشمی
که نمیداند دیوار اش
من ام.
خودنویس...برچسب : نویسنده : xigxago بازدید : 78